- حجت الاسلام و المسلمین عدالتیان، مدرس سطوح عالی حوزه علمیه مشهد، مدیر مؤسسه راه روشن، مفسّر قرآن
ملاحظه کنید، این عده ای که در انتخابات شرکت می کنند، (اعم از اینکه به عنوان نامزد ثبت نام کرده اند و یا به عنوان کسانی که پای صندوق ها رای می دهند،) این نظام را به عنوان نظامی عادل قبول دارند، در غیر این صورت شرکت نمی کردند. در نتیجه اجازه ندارند، در فضای عمومی علیه نظام اسلامی، اجتماع و مخالفت کنند، چرا که منجر به فتنه می شود. مانند درگیری های سال 88 با وجود این که جمعیت زیادی نبودند و بسیاری از آن ها قصد تخریب نداشتند، اما به دلیل وجود چند معاند و اغتشاش گر در بین جمعیت، آشوب و شورش ایجاد شد.
حال اگر در مسئله یا موضوعی شک کنیم که این کار عادلانه است یا خیر؛ و یک فقیه و دین شناس تشخیص دهد که فلان کار عدالت است، و در مقابل فردی غیر متخصص نظر مخالف داشته باشد، در اینگونه اختلاف تشخیص ها، نظر فرد متخصص و فقیه بر نظر دیگران اولویت دارد. چرا که عدالت از شرایط ولی فقیه است، و اگر "ولیّ" شرط عدالت را نداشت، توسط خبرگان انتخاب نمی شد. حال که عادل است، اگر اختلاف مصداقی پیش بیاید، نظر متخصص و فقیه بر غیر فقیه مقدم است. از آن بالاتر در زمانی که یک مجتهد و مرجع تقلید هم، نظری خلاف نظر ولی فقیه حاکم داشته باشد، می بایست از باب نصیحت، به صورت غیر علنی به ایشان تذکر دهد، اما در فضای عمومی جامعه اگر اختلاف نظر بین دو فقیه پیش بیاید، نظر فقیه حاکم، ملاک و معیار بوده و تشخیص او مقدم است. مانند این که یک پزشک به شما بگوید که این غذا خوب نیست، سه نفر غیر پزشک هم بگویند مضر نیست، عقل حکم می کند که ما به حرف پزشک عمل کنیم.
درست است که عدالت شرط ولی فقیه است، اما بعد از تایید عدالت "ولیّ"، در اختلاف مصادیق، قبول حرف او، معیّن عدالت است. چرا که از نظر شرعی، باید از فقیهی که در راس امور است، تبعیت کرد، زیرا کسی که اطلاعات بیشتری دارد و مسائل داخل و خارج را به درستی می شناسد، با این که می دانیم معصوم نیست، اما چون درصد خطایش کمتر است و احاطه بیشتری دارد، و عقل حکم می کند که در نهایت، یک نفر حرف آخر را بزند، لذا قطعا فرمان او مقدم است و این خود به نوعی عدالت است.
بنابراین به دلیل این که احتمال خطای آن فردی که در راس کار است، از دیگران کمتر است، عقل بر اجرای اوامر، زمام دار امور، حکم می کند.
- حجت الاسلام و المسلمین دکتر نخاولی، مدیر مؤسسه راه حق، مفسر، محقق و پژوهشگر علوم قرآنی
این موضع بحث مفصلی می طلبد، و در جای خود می بایست به آن پرداخته شود، اما اگر به صورت خلاصه بخواهم استدلالی مطرح کنم، می بایست گفت که، حکم حکومتی مخصوص شرایط خاص و معدودی است که در صورت صدور آن، بر همه مکلفین، حتی دیگر مراجع تقلید هم تبعیت از آن واجب است. اما اگر نظر فردی با نظر ولیّ فقیهی که مبسوط الید است، هماهنگ نبود، چند نکته را باید در نظر گرفت. اول اینکه، کسی که اشکالی به نظرش می رسد، و نظرش مخالف ولیّ است، باید صلاحیت تشخیص موضوع و حکم راداشته باشد. ثانیا قرارنیست همیشه نظر افراد با ولیّ فقیه یکسان باشد تا ملزم به تبعیت باشند، بلکه اگر مطالبقت داشت و ما گوش به فرمانش بودیم که کاری نکردیم و مهم آن جایی است که نظر ما با نظر ولیّ مخالف باشد و آن را تبعیت کنیم. ثالثا پس از تبعیت و اطاعت و عدم ایجاد تفرقه و دو گانگی در فضای عمومی جامعه، باید مشفقانه و از سر دلسوزی، نقد سازنده خود را به صورت خصوصی با ایشان مطرح کند و اگر چنین کرد، تکلیف شرعی او، تمام است.
اما با این وجود، به فرض که فرد این ویژگی ها را دارا باشد، اگر ولی فقیه آن نظر فرد را اعمال کرد که نشان می دهد، تشخیص مکلف درست بوده و اگر نظری غیر از نظر فرد ناصح را مطرح کرد، به خاطر اینکه فی نفسه ولی فقیه خودش در تشخیص احکام و تطبیق آن با موضوعات اعدل و افقه، و با توجه به گسترده بسیار زیاد اطلاعات رسیده به دست او، اینجاست که تبعیت نظر او بر همگان واجب است و ولی فقیه ملزم به پاسخگویی به همه افراد نیست، بلکه او ملزم است که تصمیم صحیح بر اساس عقل و شرع بگیرد.
ولیّ فقیه که ولایت برجامعه دارد، تا زمانی که شعار ارزش های دین بر زبان اوست، همیشه واجب الاطاعت است، و فقط زمانی می توان با او مخالفت کرد که، نظر او خلاف بیّن و قطعی شرع مقدس و احکام الهی باشد، و درتشخیص موضوعات که اختلاف نظر وجود دارد، می بایست بر نظر ولیّ جامعه تمکین کرد، چرا که مخالفت با ولایت فقیه، خلاف شرع قطعی است. حال اگر فردی بر اشتباه خود پافشاری کند و در حال متزلزل کردن جامعه باشد، می بایست برخورد جدی با او صورت بپذیرد.
کاری که امیرالمومنین (علیه السلام) با خلفا کردن، دقیقا همین شیوه بود. تازه با اینکه شرایط فقاهت و عدالت در آن ها محرز نبود و حکومت شان مشروعیت نداشت و در طرف مقابل، امیرالمومنین علی (علیه السلام) به عنوان برترین خلائق بعد از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) وجود داشت، اما امیرالمومنین (علیه السلام) به حرف آن ها گوش می دادند و این در حالی بود می توانید در تاریخ و روایات مراجعه کنید و ببینید، چه دستوراتی می دادند و حضرت تا کجا به حرف این ها گوش کرده و عمل می کردند.
به عنوان مثال،در زمان عثمان، عده زیادی از مصرآمدند تا علیه وی شورش کنند. مشاورین عثمان به او گفتند، اگر علی (علیه السلام) در شهر باشد، شورشی ها تحریک می شوند، در نتیجه باید او را از شهر دورکنید. عثمان به امیرالمومنین (علیه السلام) می گوید، از شهر برو بیرون؛ حضرت هم بدون چون و چرا قبول می کنند. اما چندی بعد به این نتیجه می رسد که ایشان باید برای برقراری آرامش برگردند، دستور می دهد، حضرت برگردند، امام بر می گردند. اما چند روزی نمی گذرد که باز به دلائلی به حضرت دستور خروج از شهر را می دهد و حضرت چند باره تبعیت می کنند. حضرت امیر (علیه السلام) در نهج البلاغه می فرماید: اى ابن عباس، عثمان مقصودى جز این ندارد که مرا همچون شتر آبکش قرار دهد. گاهى بروم و گاه باز گردم، یک بار فرستاد که از مدینه خارج شوم، و باز فرستاد که باز گردم! و هماکنون نیز فرستاده است که بیرون رو![1]
سوال : جناب مطهری در صحبت های اخیرش مطرح کرده است که حصر سران فتنه، نظر شخصی رهبری است، اصلا اگر حرف و استدلال او را مبنی بر نظر شخصی بودن نظر رهبری بپذیریم، آیا شخص مکلف، وظیفه دارد در مقابل این گونه جریانات، با نظر ولی فقیه مخالفت خود را ابراز کرده و آن را در جامعه ترویج کند؟
- حجه الاسلام دکتر علوی، مدرس دروس سطوح عالی حوزه علمیه و عضو هیئت علمی دانشگاه
آن جایی که اظهار نظر شخصی مکلف در مقابل یک مجتهد و حتی اظهار نظر یک مجتهد در برابر مجتهد دیگر، منجر به تضعیف نظام یا به عبارت دقیق تر"اختلال در نظام" شود، اظهار مخالفت جایز نیست. از آن بالاتر حتی در شرایط "تزاحم" ولایت فقیهان، یعنی جایی که هر دو طرف مجتهد و فقیه باشند، و نظراتشان مختلف باشد، حکم فقیهی که زعامت امور جامعه را در دست دارد یا به تعبیری "مبسوط الید" است، بر دیگر فقها حاکم است؛ بنابراین فقیه دیگری حق ورود به کار او را ندارد، به ویژه در حالتی که باعث به وجود آمدن هرج و مرج و تضعیف و اختلال در نظام شود، که مطئمنا به هیچ وجه چنین حقی ندارد. بنابراین حتی مجتهدی که کلام خود را بر حق می داند، به خاطر حفظ آرامش جامعه که اهم از نظر اوست، می بایست سکوت کند. حال این قضیه نسبت به شخص ملکف غیر مجتهد به طریق اولی ثابت است.
به عنوان مثال در موضوع بانکداری بین مراجع در بعضی زمینه ها مانند "جریمه دیر کرد" اختلاف نظر وجود دارد واکثریت مراجع آن را حرام می دانند، و همین نظر خود را با صراحت در فضای عمومی اعلام می کنند، در عین حالی که فقیهی که زمام امور را در دست دارند (یعنی رهبری معظم) این مورد را برای بانک ها اشکال نمی دانند. این جریان از این باب است آن بزرگواران می بینند اظهار نظر و بیان فتوای مخالفت فقیه مبسوط الید، باعث بهم خوردن جامعه نمی شود، لذا مطرح می کنند، ولی اگر در مصادیقی باعث اختلال در نظام و مورد سواستفاده دشمن باشد، قطعا آن بزرگواران ورود نکرده و نمی کنند.
- حجه الاسلام و المسلمین دکتر سجادی زاده، مدرس دروس سطوح عالی حوزه علمیه و عضو هیئت علمی دانشگاه
اگر فرد علم داشته باشد، که منشا حکم اشتباه است، اگر مدارکی دارد، باید آن را به قاضی و حاکم شرع ابلاغ کند، و آن حکم در مورد او نافذ نیست. در این مورد هم، اگر حکم حکومتی بوده و منشا این حکم هم از نظر فردی اشتباه باشد، این نظر شخصی مکلف است، و نمی تواند به حرف خود، ترتیب اثر داده و حکم را نقض کند.
* * *
- نظرات برخی فقهای معاصر پیرامون حکم حکومتی:
* امام خمینی (ره) نیز در پیام بسیار مهم خود آورده است :«باید عرض کنم حکومت که شعبهای از ولایت مطلقه رسول (ص) است، یکی از احکام اولیه اسلام و مقدم بر احکام فرعیه حتی نماز، روزه و حج است. حاکم میتواند حتی مساجد را در موقع لزوم تعطیل کند و مسجدی که ضرار باشد در صورتیکه بدون تخریب نشود، خراب کند... حکومت میتواند از حج که از فرایض مهم الهی است در مواقعی که مخالف صلاح کشور اسلامی است موقتا جلوگیری کند.»(صحیفه نور، 20/171-170).
* شهید مطهری(ره) در این باره مینویسد: «حتی اگر مصلحت جامعه اسلامی اقتضا کند که از یک مالک به طور کلی سلب مالکیت شود، حاکم شرعی تشخیص داد که این مالکیت به این شکل درآمده غده سرطانی است به خاطر مصلحت بزرگتری میتواند این کار را بکند».(اسلام ومقتضیات زمان، 2/88).
* مرحوم شهید صدر (ره) مینویسد: «اِذااَمَرَ الحاکِم الشَرعی بشی تَقدیراً مِنهُ المصلَحه العامه وجَبَ اتباعه علی جمیعالمسلمین ولا یعذِرُ فی مُخالِفته حتی من یری انَّ تلک المصلحه لا اهمیهلها؛ اگر حاکم شرع مسلمین به عنوان مصلحت عامه مردم به چیزی فرمان دهد مطابعت از او بر همه مسلمین واجب است و هیچ کس در مخالفت با او معذور نیست».(الفتاوی الواضحه، 161).
* مرحوم صاحب جواهر(ره) میفرماید: «اگر محتکر مجتهد باشد و افضل از حاکم باشد حاکم حکم به منع احتکار کند پیروی از او بر محتکر مجتهد واجب است».(جواهر الکلام، 22/514).
* مسئله 63 اجوبه الاستفتائات مقام معظم رهبری:
«جامعه اسلامی ناگزیر از داشتن ولی امر و حاکم و رهبر هست تا امت اسلامی را از شر دشمنان اسلام و مسلمین حفظ نماید، و از نظام جامعه اسلامی پاسداری نموده و عدالت را در آن برقرار و از ظلم و تعدّی قوی بر ضعیف جلوگیری نماید، و وسائل پیشرفت و شکوفائی فرهنگی، سیاسی و اجتماعی را تأمین کند. این کار در مرحله اجرا ممکن است با مطامع و منافع و آزادی بعضی از اشخاص منافات داشته باشد، حاکم مسلمانان پس از این که وظیفه خطیر رهبری را طبق موازین شرعی به عهده گرفت، باید در هر مورد که لازم بداند تصمیمات مقتضی بر اساس فقه اسلامی اتخاذ کند و دستورات لازم را صادر نماید. تصمیمات و اختیارات ولی فقیه در مواردی که مربوط به مصالح عمومی اسلام و مسلمین است، در صورت تعارض با اراده و اختیار آحاد مردم بر اختیارات و تصمیمات آحاد امت مقدم و حاکم است».
* * *
با این وجود، جناب مطهری نیک می داند که حصر سران فتنه، یا حکم حکومتی است یا نظر ولی فقیه که در هر دو صورت مخالفت عملی با ولی فقیه، خلاف شرع است. اما اینکه چرا وی همچنان بر نظر خود پافشاری می کند و نظر خود را عین عدل دانسته و نظر ولیّ فقیه را مصداق خلاف عدالت می پندارد، یا به عمق ضعف باورهای ایشان بر می گردد (که خلاف آن با توجه به مبانی مطرح شده از سوی ایشان می تواند ضعیف باشد.) و یا ایشان در حالتی از جو زدگی و خود حق پنداری قرار گرفته که می بایست دوستان نزدیک با ایشان صحبت کنند و ایشان را از مسیر غلط خود آگاه کنند تا ایشان از این رویه اشتباه و خلاف شرع خود بازگردد و یا مجری انجام سناریوی برای رسیدن به اغراضی بالاتر است که الله اعلم بما فی الصدور.
[1]- خطبه شماره240 نهج البلاغه- ومن کلام امام علی علیه السلام
قاله لعبد الله بن العباس وقد جاء برساله من عثمان بن عفان و هو محصور یسأله فیها الخروج إلى ماله بینبُع، لیقلّ هتفالناس باسمه للخلافه، بعد أن کان سأله مثل ذلک من قبل. فقال علیه السلام :یابْن عبّاسٍ، ما یرِیدُ عُثْـمانُ إِلاّ أنْ یجعلنِی جملاً ناضِحاً بِالْغرْبِ أقْبِلْ وأدْبِرْ! بعث إِلی أنْ أخْرُج، ثُمّ بعث إِلی أنْ أقْدُم، ثُمّ هُو الاْن یبْعثُ إِلی أنْ أخْرُج! واللهِ لقدْ دفعْتُ عنْهُ حتّى خشِیتُ أنْ أکُون آثِماً. آخر الخطب، و یتلوه المختار من کتبه و رسائله.
«عبد الله بن عباس»به هنگامى که عثمان در محاصره بود از ناحیه او این پیام را براى امام(ع) آورد که پیشنهاد مىکرد امام(ع)از مدینه خارج شود و به ملک خود «ینبع» برود،تا مردم شعار خلافت به نام او ندهند! واین بار دوم بود که عثمان از آن حضرت چنین درخواستى مى کرد.
این بار امام(ع) در پاسخ عبد الله بن عباس فرمود: اى ابن عباس عثمان مقصودى جز این ندارد که مرا همچون شتر آبکش قرار دهد. گاهى بروم و گاه باز گردم، یک بار فرستاد که از مدینه خارج شوم، و باز فرستاد که باز گردم! و هماکنون نیز فرستاده است که بیرون رو!به خدا سوگند من آن قدر از او دفاع کردم که ترسیدم گناهکار باشم!
تعارض نظر افراد با ولی فقیه چگونه امکان پذیر است؟
پاسخ ده تن از فضلا و اساتید حوزه علمیه مشهد به ادعاهای واهی و تکراری علی مطهری
بخشی از کلام علی مطهری به یک خلط بحث فقهی- کلامی بر میگردد که اگر آن به درستی تبیین شود، شاید بسیاری از شبهات دیگر به درستی حل شود و سوالی از حصر در اذهان عمومی جامعه و خود ایشان باقی نماند.
«قاصدنیوز»: بعد از اتفاقات ناگوار سال 88، نظام بیش از یک سال به سران فتنه مهلت داد تا به دامان انقلاب بازگردند ولی در آغاز فتنه ای جدید، شورای عالی امنیت ملی حکم حصر آن ها را صادر کرد. از آن سال به بعد جناب علی مطهری دائما بر این قضیه اصرار داشته و دارد که همه مقصران فتنه می بایست محاکمه شوند و حصر خانگی سران فتنه خلاف قانون بوده و کار درستی نبوده و ظلم و خلاف عدالت است.
سخنان وی هر از چند گاهی مطرح شده و از سوی برخی مسئولین جواب هایی داده می شد. این جریان ادامه داشت تا زمانی که وی این ادعای خویش را در جلسه ای که برخی از نمایندگان با مقام معظم رهبری داشتند، مطرح کردند و رهبر انقلاب هم در جواب ایشان فرموده بودند: «من قبلا درباره بصیرت صحبت کردهام و این که نباید راه شهدا و راه انقلاب را گم کنیم. جرم اینها بزرگ است و اگر امام(ره) بودند شدیدتر برخورد میکردند. اگر این ها محاکمه شوند، حکمشان خیلی سنگین خواهد بود و قطعا شما راضی نخواهید بود».
با این همه، بعد از این دیدار بر خلاف انتظار، ایشان دوباره و چندباره بر این ادعای خویش اصرار ورزید تا جایی که به رئیس جمهور نامه نوشت و ایشان را تهدید به سوال در مجلس کرد، تا موضوع حصر سران فتنه را پیگیری کند. این نامه، عکس العمل های بسیاری در بر داشت، از صحبت های رئیس قوه مجریه و قوه مقننه گرفته تا ورود برخی از صاحب نظران و بزرگانی از جمله آیت الله حائری شیرازی و آیت الله جنتی و بسیاری از رسانه های داخل و خارج، همه و همه بخشی از این موج نظرات وی بود.
اندکی بعد، علی مطهری که همچنان به دنبال اثبات مدعای خود و اجرای تفکر خود در محاکمه سران فتنه بود، در مشهد لب به کلام گشود و سخنان تندتری بر زبان جاری کرد که با واکنش های جدی از سوی امام جمعه محترم مشهد و برخی مسئولین دیگر مواجهه شد.
با این همه بخشی از کلام جناب مطهری به یک خلط بحث فقهی- کلامی بر می گردد که اگر آن به درستی تبیین شود، شاید بسیاری از شبهات دیگر به درستی حل شود و سوالی از حصر در اذهان عمومی جامعه و خود ایشان باقی نماند. مطهری در مشهد پیرامون رفع حصر سران فتنه گفت: «نظر رهبری به حصر است و میگویند جرم اینها سنگین است و اگر محاکمه شوند حکمشان سنگین میشود و تاکنون با آنان ملاطفت شده است. این بحث نظر شخصی ایشان است و نه یک حکم حکومتی. اما در اینجا که راه قانونی داریم و قوه قضائیه باید کار خودش را انجام بدهد و نمی دهد، این جا جای حکم حکومتی نیست. پیغمبر اسلام هم نمی تواند بگوید حکم فلانی سنگین است و بدون شنیدن دفاعیت آنها حکم صادر کند. این نشان می دهد موضوع حصر نظر شخصی ایشان است و من از صحبت های ایشان قانع نشدم. باز هم اصرار دارم که حصر بدون محاکمه ظلم است و عادلانه نیست».
نکته بسیار مهم فقهی،کلامی که در صحبت های وی مشهود بوده و قصد بررسی آن را داریم، اولا تشخیص و تمیز حکم حکومتی با فتوا و تشخیص موضوع است و ثانیا پاسخگویی به این سوال که «در تشخیص موضوعات، اگر نظر ولیّ فقیه با نظر مکلف تعارض و اختلاف داشت، آیا نظر ولایت مقدم است یا تشخیص مکلف»؟ که بحثی دقیق و عمیق است و فرض های بسیاری برای مخاطب باید مسلّم و مسجل باشد تا بتوان به آن جواب دقیق داد. اما با این وجود برای گرفتن جوابی کوتاه و محسوس، در این زمینه «قاصدنیوز» به سراغ جمعی از فضلا و اساتید سطوح عالی حوزه علمیه مشهد مقدس رفته است تا تمام زوایای آن را با جزئیات و اثرات این مبحث فقهی، کلامی مهم در جامعه اسلامی بررسی کند.
سوال: به نظر شما با توجه به قرائن موجود، از صحبت های رهبر انقلاب در جلسه با نمایندگان و با توجه به اصل 176 قانون اساسی که بر تایید رهبر معظم انقلاب در لازم اجرا بودن مصوبات شورایعالی امنیت ملی تصریح دارد آیا می توان این جریان حصر سران فتنه را حکم حکومتی از سوی رهبر انقلاب دانست یا تعیین موضوعی از سوی ایشان است؟
و آیا تبعیت از ولیّ فقیه فقط محدود به حکم حکومتی است؟ یا در موضوعات هم تبعیت لازم است؟ به بیان دیگر، زمانی که برای تعیین مصادیق عدالت، ما با مشکل مواجهه شدیم و نظر ولایت بر موضوعی بود که به نظر ما آن موضوع خلاف عدالت به نظر می رسید، آیا در اینجا حرف و نظر ولیّ مقدم و واجب الاطاعه است، یا عدالت مورد نظر ما؟ در چنین مواقعی فرد مسلمان چه وظیفه ای دارد؟
- نظر حجه الاسلام و المسلمین فرزانه، امام جمعه موقت مشهد و رئیس دانشگاه علوم اسلامی رضوی:
دقت کنید گاهی مسئله مورد بحث، موضوعی مانند فتنه است، که خط قرمز است. لذا وظیفه مکلف اطاعت است. در بحث فتنه وقتی رهبر معظم انقلاب می فرمایند خط قرمز است، بنابراین این موردی نیست که فرد اجازه داشته باشد طبق نظر شخصی خودش عمل کند و باید نظر ولی فقیه را اطاعت کند.
حال در مواردی که ولی فقیه نظری ندارد، فرد می تواند اظهار نظر کند، اما جایی که "ولی فقیه" خط قرمز تعیین کرده، فرد نمی تواند در کنار نظر ایشان نظری داشته باشد. رهبری معظم هم نظر خود را در مورد افراد فتنه گر و هم خطوط قرمز اعلام کرده اند. هر کاری که در حمایت یا تایید فتنه گر باشد، خلاف حرکت انقلاب و نظام و سخن صریح رهبری است و طور طبیعی خلاف شرع است.
- حجه الاسلام دکتر دلبری، مدرس سطوح عالی حوزه علمیه مشهد مقدس، نویسنده و مولف آثار حدیثی و رجالی
اختیارات "ولی امر" منحصر به اجرای احکام اولیه نیست. وظیفه ولی امر، هدایت و رهبری جامعه بر اساس مصالح است و اگر در شرایط خاصی، مسئله ای با احکام اسلامی در تزاحم قرار گرفت از باب قاعده عقلی و شرعی تقدیم اهم بر مهم، ولی امر، مصلحت برتر جامعه را تشخیص داده و همان را مقدم می دارد.
در موضوع حصر سران فتنه اگر کسی به حق دنبال راه قانونی باشد، این حصر هم راه قانونی خود را طی کرده چرا که شورایعالی امنیت ملی حصر را صادر کرده است. ممکن است کسی اعتراض هم داشته باشد اما این اعتراض راهِ قانونی دارد. حال اگر قانون را قبول دارد، باید تابع باشد نه اینکه نظر بر طبل مخالفت بکوبد. آیا در واقع این گونه عملکرد، تضعیف ولی فقیه و ترویج اختلاف و تفرقه بین مسلمانان نیست؟ ممکن است انسان گاهی لغزشی ازش سر بزند، ولی اصرار بر آن، غیر قابل قبول است.
به فرض که ادعای این آقا درست باشد و حصر سران فتنه نظر رهبری باشد ولی سوال اینجاست که چطور می توان این نظر را یک نظر شخصی دانست؟ مگر رهبری بما هو یک شخص حقیقی چنین نظری داده اند؟ آیا دخالت در چنین موضوع مهمی که می رفت کشور در پرتگاه قرار گیرد، می تواند به عنوان شخصی از اشخاص جامعه از ایشان صادر شده باشد؟ این نظر ایشان، نظر بما هو ولی امر مسلمین در راستای اصلاح و ساماندهی نظام، حکم ولایی (سلطانی و حکومتی) است، پس می توان به روشنی تصریح کرد که این یک حکم حکومتی است.
شما اگر کلام رهبر معظم انقلاب را در مورد فتنه 88 مرور کنید، عبارات بسیار مهمی را مشاهده می کنید که می توان از آن ها به صراحت فهمید که تصمیم گیری در باره عاملان این حرکت نیازمند به حکم حکومتی ایشان است. برداشت ما از سخنان ایشان این است که: «انتخاباتی قانونی انجام می گیرد، عده ای می خواستند به زور خشونت با اردوکشی خیابانی، با آتشسوزی با اختلال نظم عمومی این نتیجه قانونی را عوض کنند. مگر پیش بردن جامعه به اغتشاش و ناامنی کم ظلمی است. اگر ظلم به یک شخص گناه است، مسلماً ظلم به یک نظام اسلامی، گناه بسیار بزرگتر و نابخشودنی است. آیا آبرو و حیثیت نظام اسلامی را در دید جهانیان بردن و به منافع یک ملت ضربه زدن گناه بخشودنی است؟ در جریان فتنه، رأی مردم و حضور مردم مورد خدشه قرار گرفت، نظام تکذیب شد، حکومت اسلامی مورد تهمت و تهدید قرار گرفت، دشمن داخلی و خارجی امیدوار شد و روحیه گرفت. به قانون تمکین نشد و برای کشور هزینه های زیادی درست شد که سال ها این مردم باید تاوان آن را بدهند، و از همه مهمتر کشور اسلامی را تا لب پرتگاهی بردند ولی لطف خدا شامل این ملت شد. این حرکت هم خلاف شرع، هم خلاف قانون است. با نگاه عادلانه، و غیرجانبدارانه هر انسان منصفی، اینها محکوم و مطرودند». چگونه می توان گفت وقتی با مجرمی با ملاطفت و تخفیف مجازات برخورد شود به او ظلم شده باشد؟
- حجه الاسلام دکتر جهانگیری، مدیر گروه فقه و اصول دانشگاه علوم اسلامی رضوی ، مدرس سطوح عالی حوزه علمیه
به نظر بنده جریان حصر سران فتنه حکم حکومتی است، و کسانی همچون آقای علی مطهری شایستگی ورود به مباحث اجتهادی را ندارند. این گونه مباحث باید توسط مراجع و مجتهدین مورد بحث قرار بگیرد ولی اگر در نهایت ولی فقیه، در مصداقی ورود پیدا کردند، تبعیت بر همه لازم است، و دیگری حق ورود به این موضوع را ندارد.
حال اگر شخصی به دنبال تشویش اذهان عمومی مسلمین بوده و هدف او آشوب، تفرقه و دو دستگی در جامعه باشد و بخواهد جایگاه و شأنیت رهبری نظام اسلامی را مورد هجمه و هدف قرار دهد، از مصادیق بارز "مفسد فی الارض "می باشد.
- حجه الاسلام دکتر جلائیان، استاد حوزه و مدیر مرکز پژوهشهای دانشگاه علوم اسلامی رضوی و عضو کمیسیون پژوهش حوزه علمیه خراسان رضوی
قطعا تشخیص موضوع به دست مکلف است، و در بسیاری از اوقات به عنوان یک فرد معمولی قادر به تشخیص آن موضوع خاص نیست و نیاز به مراجعه به متخصص آن موضوع وجود دارد. بنابراین خود مکلف مجبور است برای تشخیص، به یک متخصص مراجعه کند. برای نمونه در مورد روزه، نظر مرجع بر این است که اگر روزه برای شخص ضرر داشت، روزه نگیرد. حال شخص به طور دقیق نمی داند که روزه برایش مضر است یا نه به همین خاطر به یک پزشک متخصص مراجع می کند. پس در موارد بسیاری، خود مکلف نمی تواند موضوع را تشخیص دهد و حکم را از یک مرجع به عنوان یک متخصص در احکام و تشخیص موضوع را از یک متخصص در آن موضوع خاص می گیرد. شخص این دو مورد ذکر شده را کنار هم گذاشته و به نتیجه می رسد.
در برخی موارد مرجع با کمک گروه متخصص موضوع را بررسی می کند، یعنی علاوه بر فتوا موضوع را هم به طور تخصصی و علمی بررسی کرده و به دست آورده است. به عنوان مثال مرجع فتوا می دهد که ماهی اگر فلس دارد خوردنش حلال و اگر فلس ندارد، خوردنش حرام است. حال ما نمی دانیم که برخی ماهی ها فلس دارند یا نه، و بررسی این مورد هم برای مکلف سخت است. در این جا مرجع یک گروه متخصص را مشخص می کند، تا موضوع را بررسی کند و پس از آن که خصوصیات موضوع روشن شد در آن موضوع فتوا می دهد و بر مکلف لازم است که اطاعت نماید.
بنابراین، نظر تخصصی فقیه یعنی "فتوا" روی این موضوع می آید. پس اگر فقیه موضوعی را تخصصی بررسی کرد و در" موضوع" حکم می دهد، حکمش پذیرفته شده و واجب است که اطاعت شود، زیرا که علم به موضوع داشته و در همین مصداق خاص فتوا داده است.
درباره حکم حکومتی نیز مطلب اینگونه است فقیهی که حاکم می باشد زمانی که در موضوع خاص با توجه به مقام حکومتی اش اظهار نظر کند بر دیگران لازم است متابعت نمایند؛ اما در مورد سخنان آقای مطهری، نکته اش اینست که او می گوید، سران فتنه می بایست دادگاه بروند، اما فقیه حاکم (مقام معظم رهبری) در این موضوع نگاه حکومتی خویش را بیان می نمایند و با تیز بینی در جواب آقای مطهری در ابتدا به بصیرت افزایی اشاره می نمایند، آنگاه به عوارض بعدی محاکمه در دادگاه که خود می تواند زمینه فتنه دیگری باشد و در نظام مدیریتی کشور آسیب ایجاد کند. پس زمانی که رهبری معظم، به علی مطهری گفته اند که نظر من این است و دارند اجرا می کنند، یعنی حکم حکومتی داده اند.
با این وجود آنچه علی مطهری بیان کرده صحیح نیست، زیرا حاکم وارد موضوع شده؛ آن راشناسایی کرده، سپس نظر داده است. یعنی هرکجا فقیه وارد شد و موضوع را بررسی کرد و در موضوع، نظرش را داد این حکم است.
حال جالب است به جای اینکه از رهبر معظم انقلاب بابت این تشخیص ولایی و حکم شان ارزش قائل بوده و به خاطر ایجاد آرامش در کشور قدردانی شود، برخی شروع به مخالفت می کنند. البته این جریان تا زمانی که به عنوان بحث علمی مطرح می شود، قابل بیان است، اما زمانی که فضای جامعه را متشنج می کند، حکمش متفاوت است. یعنی اگر کسی به دنبال تشنج اجتماعی در نظام اسلامی باشد، می بایست دستگاه قضا با او برخورد کند.
- حجت الاسلام دکتر فقیه اسفندیاری، استاد حوزه و دانشگاه و دبیرهیات علمی بنیاد بینالمللی امام رضا (علیه السلام)
همان گونه که مقام معظم رهبری فرموده اند، اندیشه غلط باید نقد و تصحیح شود. نکته مهم این است که می بایست فرق بین حکم حکومتی و فتوا و جایگاه مصلحت در فقه ما و فقه حکومتی ما، در جامعه درست تبیین شود، آن چه اکنون نظام تصمیم گرفته است، و ما به نام "نظام" مطرح می کنیم، این قطعا به معنای حکم حکومتی است و این مستند به مصلحت است.
- حجت الاسلام و المسلمین فاضلی نژاد، استاد حوزه علمیه مشهد مقدس، مدرس اعتقادات و کلام اسلامی
همان گونه که، ولایت سلسله مراتب دارد یعنی خداوند، پیامبر، امام و فقها، معیار برای تعبد و فرمان برداری ما این ها هستند، لذا اگر تبعیت کامل از ولایت فقیه نباشد، دیگر نامش ولایت نیست و در اختلاف نظرها، ولایت باید "میزان و معیار" باشد.
نکته مهم این است که نظر رهبری در مباحث کلان جامعه، با حکم حکومتی تفاوتی ندارد، شاید بتوان گفت که این عده ای که نظر رهبری را قبول ندارند، از حکم حکومتی ایشان هم پیروی نمی کنند. تعبد به "ولی"، اساس کار است، و جواب و استدلال در برابر این افراد، مسئله تعبد از ولایت الهی است که ولی فقیه مرتبه پایین این ولایت است. این فرد می بایست به مبانی توحیدی بیشتر توجه کند، یعنی توحیدش را اصلاح کند چرا که مطمئنا توحیدش مشکل و ایراد دارد که حاضر به تعبّد نیست و خودش را در برابر اولیا صاحب نظر و اندیشه، مجزا می بیند.
وال1 نام خیابانی است در منطقه منهتن نیویورک که بزرگترین مراکز اقتصادی ایالاتمتحده آمریکا و چند بورس مهم اقتصادی این کشور ازجمله بازار بورس نیویورک (NYSE)، بازار بورس نزدک (NASDAQ)، بازار بورس آمریکا (AMEX)، بازار بورس تجاری نیویورک (NYMEX) و میز بازرگانی نیویورک (NYBOT) در آنجا واقعشده است. از این جهت به بازارهای سرمایهی آمریکا «بورس والاستریت» گفته میشود که از قدیمیترین بورسهای جهان بهحساب میآید.
پدیده والاستریت2 و اتفاقات و حواشی پیرامون آن، به دلیل اهمیت و تأثیری بالایی که در وضعیت اقتصاد جهانی، بهویژه اقتصاد ایالاتمتحده دارد، همیشه یکی از موضوعات جذاب برای هالیوود بهحساب میآمده که تاکنون فیلمهای زیادی نیز با موضوعات مربوط به والاستریت ساخته و روانه سینما شده است.
لیست زیر تعداد معدودی از فیلمهایی هست که از سال 1916 تا سال 2013 درباره والاستریت ساخته شده است:
«تراژدی وال استریت» ساخته لارنس مارستون در سال 1916
«رمز و راز والاستریت» ساخته تام کالینز ساخته در سال 1920
«وز وز وال استریت» ساخته جیک نلسون در سال 1925
«گرگ خیایان والاستریت» ساخته دولند وی.لی
«والاستریت» ساخته روی ویلیام در سال 1929
«کلنی در والاستریت» ساخته تد ویل در سال1930
«کابوی والاستریت» ساخته جوزف کین در سال 1939
«والاستریت» ساخته الیور استون در سال 1987
«گرگ والاستریت» ساخته دیوید دکوتئو در سال 2002
«مبارزان والاستریت» ساخته مشترک اسکات جی.بیل و سین اسکلتن در سال 2006
«والاستریت: پولها هرگز نمیخوابند» ساخته الیور استون در سال 2010
«بارونسهای دزد والاستریت» ساخته متئو میس
«کلیولند در مقابل والاستریت» ساخته جین استفان بورن در سال 2010
«صدای اشغال والاستریت» ساخته آنتونیو دلا کروز در سال 2011
«توطئه والاستریت» ساخته کریستین لد کوپلند
«غرور والاستریت» ساخته جف بردتون در سال 2012
«گرگ وال استریت» ساخته مارتین اسکورسیزی در سال 2013
«حمله به وال استریت» ساخته اووه بل در سال 2013
بورس بهعنوان یکی از نهادهای اصلی نظام سرمایهداری حیات و دوام آن را رقم میزند چراکه نظام سرمایهداری بر مبنای تکاثر ثروت و انباشت بیشتر سرمایه بناشده است و لذا بورس نبض حیاتی نظام سرمایهداری محسوب میشود. بورس والاستریت با توجه به نوع سازوکار معاملاتی که در آن انجام میگیرد همواره دچار بحران بوده و مشخصاً نقش بسزایی در شکلگیری بحرانهای اقتصادی داشته است. در این بین بورس تهران نیز متاثر از بورس جهانی همواره دچار رکود و سقوط بوده است. در طی دو سال گذشته بورس تهران با بحرانهای جدی روبرو شده که اکثر تحلیلگران بازار دلیل قانعکنندهای در این رابطه بیان نکردهاند.
از این رو در این مقاله سعی کردیم سه مولفه کلیدی بورس را به صورت مختصر شرح دهیم تا آشنایی جزئی از این نهاد بحرانزده به دست آوریم. لذا با توجه به تخصصی بودن متن مقاله برای درک مفاهیم آن بهتر است دو فیلم «والاستریت 1987» و «والاسترایت، پول هرگز نمیخوابد 2010» ساخته الیور استون را دیده باشید.
1- رانت اطلاعاتی3
رانت فرآیندی است که طی آن یک فرد یا گروه صاحب اطلاعات، فرصتها و امتیازهایی شوند که دیگران از آن بیبهرهاند و با سوءاستفاده از این فرصتها و اطلاعات به ثروتهای مالی و موقعیتهای اجتماعی دست یابند. رانت در واقع سود غیرمتعارفی است که بدون زحمت و تلاش تنها به دلیل برخورداری از اطلاعات و موقعیت به دست میآید. رانت اطلاعاتی یکی از شقوق رانتخواری است که عدهای از طریق دستیابی زودرس به اطلاعات گوناگون در زمینه سرمایهگذاری سودهای کلانی میبرند.4
اطلاعات یکی از الزامات برای ورود به عرصه اقتصادی و سرمایهگذاری است. اساساً بازارهای سرمایه5 بهویژه بورس بر پایه اطلاعات بناشدهاند بهطوری که هرکس بخواهد در بورس اقدام به سرمایهگذاری و خرید سهام کند باید ابتدا اطلاعاتی از قبیل سیاستهای اقتصادی دولت، سیاستگذاریهای خارجی، روند بازارهای جهانی، میزان داریی و سودهی شرکتها، قیمتهای سهام و ... را در اختیار داشته باشد تا بتواند سرمایهگذاری موفقی انجام دهد.
در این بین افراد سودجو و طماع که اغلب وابسته به کانونهای ثروت و قدرت هستند از طریق زد و بندهای مالی و خرید و فروش اطلاعات، به اطلاعات محرمانه شرکتها و دولتها که هنوز منتشر و رسانهای نشده دست مییابند و بهراحتی میتوانند این اطلاعات را به دیگران بفروشند و یا با جهتدهی سرمایه خود سود هنگفتی ببرند. بهطور مثال ممکن است شخصی بعد از دستیابی به اطلاعات محرمانه یک شرکت از میزان سودهی آینده آن در بورس باخبر شود و یا اینکه تغیر مقررات دولت باعث سودهی آن شرکت شود، این شخص با نامطلوب جلوه دادن سهام شرکت از میزان تقاضای خرید آن میکاهد و بعد از کاهش قیمت سهام، آن را خریداری مینماید و بعد دوباره با فاش شدن اطلاعات میزان سودهی شرکت قیمت سهام نیز افزایش پیدا میکند و آن فرد از این طریق سود زیادی کسب میکند.
رانتخواری یکی از فسادهای موجود و گسترده در سیستم اقتصاد سرمایهداری است که در اغلب کشورها و مشخصاً در کشور خودمان میتوان آن را مشاهده کرد. پیدایش پدیده شهرام جزایریها، بابک زنجانیها و اختلاسهای میلیاردی نشأتگرفته از وجود رانتخواری بهویژه رانت اطلاعاتی در سیستم اقتصادی کشور است. این افراد از طریق رشوه دادن و لابی کردن با کانونهای قدرت و ثروت به اطلاعات ذیقیمتی دست مییافتند.
یکی دیگر از فسادهای درون بورس رانتخواری و تخلفات کارگزاران بورس است.کارگزاران در واقع مشاوران فروش سهام هستند که خرید و فروش سهام در بورس از طریق کارگزار صورت میگیرد. این افراد از هر حربه و فریبی استفاده میکند تا مشتری به دست بیاورند و اکثرا بهترین سهام شرکتها را به سرمایهداران بزرگ میفروشند تا به سرمایهداران خرد، زیرا سود بیشتری عاید آنها میشود.
«افراد سودجو و طماع که اغلب وابسته به کانونهای ثروت و قدرت هستند از طریق زد و بندهای مالی و خرید و فروش اطلاعات به سودهای هنگفتی دست پیدا میکنند.»
«پیدایش پدیده شهرام جزایریها، بابک زنجانیها و اختلاسهای میلیاردی نشأتگرفته از وجود رانتخواری بهویژه رانت اطلاعاتی در سیستم اقتصادی کشور است.»
2-شایعهسازی6
شایعه ترویج خبر ساختگی میباشد که واقعیت ندارد و بر پایه بزرگنمایی، رعب آفرینی، فرافکنی و تحریف استوار است. در بیان چنین خبری جنبه کمرنگی از حقیقت و یا تفسیری خلاف واقع از خبری صحیح گنجاندهشده است و هدف از بخش چنین اخباری تأثیر نهادن بر افکار عمومی و ملی و یا دستیابی به اهداف سیاسی و اقتصادی میباشد؛ بنابراین شایعه خبریست که منبع آن نامشخص است و واقعیت خارجی ندارد و زبان به زبان بهصورت شفاهی بین تودهای از مردم بخش میشود.7
همانطور که بیان شد اطلاعات یکی از مهمترین الزامات برای سرمایهگذاری در بورس است و مبنای خرید و فروش سهام، اطلاعاتی است که شرکتها برای نشان دادن وضعیت مالی و عملکرد خود؛ خلاصهای از اطلاعات مالی و ترازنامههای شرکت را در قالب صورتهای مالی در بازههای زمانی مختلف به سازمان بورس، رسانهها و مردم عرضه میکنند. قیمت سهام شرکتها در بورس همانند سایر بازارهای مالی8 بر اساس میزان عرضه و تقاضای بازار مشخص میشود و مبنای تصمیمگیری بورسبازان برای خرید و فروش سهام، میزان و مقدار عرضه و تقاضا بر اساس نمودارهای قیمت برحسب زمان است. بهطور خلاصه که بورس بازان بر مبنای قیمتها که میزان عرضه و تقاضا در بازار آن را مشخص میکند، خرید و فروش میکنند.
سازوکار معاملات در بورس بهگونهای است که میتوان بر اساس شایعهسازی و معاملات صوری در مکانیسم عرضه و تقاضای بازار خلل ایجاد کرد به این صورت که شخص با ایجاد یک شایعه مبنی بر اینکه قیمت سهام یک شرکت بهزودی افزایش پیدا خواهد کرد و یا تغیرات قوانین باعث سودهی شرکت میشود؛ یک نوع تقاضای مازاد برای سهام آن شرکت ایجاد میکند بهطوری که این افزایش تقاضا به یک نوع صف خرید منجر میشود و این باعث افزایش قیمت سهام شرکت میگردد و این روند شایعهسازی برعکس هم میتواند باشد و با ایجاد صف فروش برای سهام یک شرکت باعث کاهش قیمت سهام آن شود.
معاملات صوری یکی دیگر از کلاهبرداریهای موجود در بورس است. معاملات صوری به معاملاتی گفته میشود که در آن یک نفر به تنهایی یا به کمک فردی دیگر به خرید و فروش همزمان سهام اقدام میکند اگر چه به ظاهر معامله انجامشده اما تغیر مالکیت واقعی صورت نگرفته است. هدف از اینگونه معاملات ایجاد یک صف خرید و فروش جعلی برای یک سهم است که باعث ایجاد قیمت مصنوعی و غیر واقعی سهام میشود و همچنین از این طریق بهمنظور کسب سود و یا نشان دادن زیان مصنوعی برای اهداف مالیاتی استفاده میکنند.
بهطور کلی میتوان گفت که ایجاد صف خرید و فروش برای یک سهم متأثر از تغیرات سریع اطلاعات است که این اطلاعات بر میزان عرضه و تقاضای بازار و قیمت سهام شرکتها تأثیر دارد و همچنین بورس بازان با دستکاری قیمتها از طریق مکانیسم عرضه و تقاضا، روند بازار را سمت غیرحقیقی و غیر واقعی سوق میدهند.
شایعهپراکنی بهنوعی برای خریدار جهل ایجاد میکند و باعث فریب خوردن او در معامله میشود. این نوع معاملات از نظر فقهی غرری و باطل بهحساب میآیند. غرر در لغت به معنی خطر9 و به معنای در معرض هلاک افتادن و فریب خوردن میباشد10. غرر از نظر حقوقی بدین معنا است که اگر کسی عقدی منعقد کند و به یکی از جهات معامله جاهل باشد و یا فریبخورده باشد و برای او احتمال ضرری از میان باشد آن عقد غرری و باطل است.
فریب دادن، شایعهسازی کردن و انجام معاملات صوری یکی از سازوکارهای اصلی بورسبازان در بورس والاستریت و حتی بورس تهران است. اغلب بازاریابها و کارگزاران بورس با خوب یا بد جلوه دادن سهام شرکتها اقدام به فریب دادن افراد میکنند که متأسفانه این دست از اقدامات بهعنوان یک تکنیک و فن در انجام معاملات بهحساب میآید. یکی از جهات دیگر معاملات غرری در بورس عدم شفافیت اطلاعات شرکتهایی است که سهام آنها در بورس عرضه میشود. شرکتها به هر دلایلی از ارائه اطلاعات شفاف خود مثل میزان داراییها و بدهیها خودداری میکنند که این باعث ایجاد شایعات و جهل خریداران نسبت خرید و فروش سهام آن شرکت میشود.
«معاملات صوری یکی دیگر از کلاهبرداریهای موجود در بورس است. بورسبازان بر اساس شایعهسازی و معاملات صوری در مکانیسم عرضه و تقاضای بازار (قیمت) خلل ایجاد میکنند.»
«شایعهپراکنی بهنوعی برای خریدار جهل ایجاد میکند و باعث فریب خوردن او در معامله میشود. این نوع معاملات از نظر فقهی غرری و باطل بهحساب میآیند.»
3-قمار11
قمار به معنی به خطر انداختن پول به امید کسب سود در جایی که بخت، اقبال، شانس و تصادف مطرح باشد و در آنجا ریسک کردن به خودی خود ضرورتی ندارد. قمار یک بازی ستیزه جویانه است که اصلاً حسن نیتی در آن وجود ندارد و هر طرف به تصور اینکه بخت با او یار خواهد بود و برنده خواهد شد دست به قمار میزند و اگر بداند برنده نمیشود هرگز آن عمل را انجام نمیدهد12. قرآن از قمار بهعنوان «میسر» یادکرده است13و لذا قمارباز را «یاسر» گویند و ریشه آن از کلمه «یُسر» به معنای آسانی آمده است14. علت نامیدن قمار به میسر در قرآن این است که قمارباز بدون زحمت و تلاش سودی به دست میآورد که حاصل بختآزمایی و شرطبندی است.
با توجه به این تعاریف میتوان خطرپذیری و ریسک، بختآزمایی و شانس، شرطبندی و برد و باخت، عدم حسن نیت و کسب سود بدون تلاش را از ویژگیهای معاملات مبتنی بر قمار برشمرد. سازوکار معاملاتی که در بورس انجام میگیرد بر اساس قمار است و قمار جزء لاینفک سیستم بورس محسوب میشود.
سرمایهگذاری در بورس به دو شکل است. افرادی که با خرید سهام یک شرکت به دنبال سرمایهگذاری واقعی هستند و از طریق سودی که سالانه شرکت بین سهامداران تقسیم میکند، درآمدی کسب میکنند. این افراد به علت نوسانات شدید بورس و عدم ثبات قیمتها کمتر در بورس سرمایهگذاری میکنند؛ اما دسته دوم که اغلب سرمایهگذاران بورس جزء این دسته هستند، افرادی میباشند که سهام شرکتها را بدون قصد نگهداری و با پذیرش ریسک خریداری میکنند و به دنبال کسب سود از مابهالتفاوت قیمت سهام در کوتاهترین زمان ممکن هستند که اصطلاحاً به این افراد بورس باز یا سفتهباز میگویند.
بورسبازی از نظر لغوی به معنای تأمل، تصور، حدس و گمان، پیشبینی، قمار و سفتهبازی آمده است15. سفتهبازی به معنی شرطبندی بر قیمتهای آینده است. بهطوری که فروشنده بر کاهش قیمت سهام در یک روز معین و خریدار بر افزایش قیمت سهام در آن روز شرط میکند به این ترتیب اگر پیش بینی آنها درست بود سود میبرند وگرنه دچار زیان میشوند. بورس بازان اغلب بر افزایش و کاهش قیمتها قمار میکنند. قمار یک نوع بازی با جمع صفر است به این صورت که یک طرف میبازد و دیگر به همان اندازه سود میبرد. بورس بازان بر اساس احتمالات قیمت سهام یک شرکت را در آینده پیش بینی میکنند که اگر قیمت سهام کاهش پیدا کند آن را به فروش میگذارند و از این طریق سود میکنند و فرد دیگری که آن سهام را میخرد دچار ضرر میشود و این یعنی معامله با جمع صفر یک طرف میبرد و دیگری میبازد.
«خطرپذیری و ریسک، بختآزمایی و شانس، شرطبندی و برد و باخت، عدم حسن نیت و کسب سود بدون تلاش از ویژگیهای معاملات مبتنی بر قمار است.»
«قمار یک نوع بازی با جمع صفر است به این صورت که یک طرف میبازد و دیگر به همان اندازه سود میبرد. بورسبازان اغلب بر افزایش و کاهش قیمتها قمار میکنند.»
بورس بازان اصولاً در شرایط جهل و عدم اطمینان اقدام به خرید و فروش سهام میکنند. آنها تنها به روند تغیر قیمتها و تمایلات بازار بر اساس تحلیلهای بنیادی16 و تکنیکال17 اشراف دارند و نسبت به میزان بدهیها و طلبکاریهای شرکت بیاطلاع هستند. سهامداران نهتنها مالک شرکت هستند بلکه مالک بدهیها و داراییهای شرکت نیز میباشند. سهامداران شاید بتوانند از دارایی شرکتها بهصورت اجمالی آگاه بشوند اما اطلاع از بدهیها و ضررهای شرکت با توجه به کتمان و عدم شفافیت اطلاعاتی آنها عملاً غیر ممکن است. شهید مطهری در مقدمه جهانبینی اسلامی خود به این نکته اشاره میکند که هر مبادله و گردش ثروتی باید از روی آگاهی کامل طرفین باشد و اطلاعات لازم قبلاً کسبشده باشد وگرنه معاملات جاهلانه و ریسکی، غرری و باطل است18.
پانوشت:
1.Wall
2.Wall Street
3.Informational Rent
4.خانی، صدیقه. رانت در اقتصاد، (1388)، پایاننامه کارشناسی ارشد، دانشگاه علوم اقتصادی. استاد راهنما دکتر تکروستا
5.Capital Markets
6.Gossip
7.فولادی محمد، اخلاق روزنامهنگاری، ماهنامه معرفت، سال شانزدهم، شماره 123، اسفند 1386
8.Financial Markets
9.محمدی ابوالحسن. قواعد فقه، چاپ دوم، نشر دادگستر، 1377
10.صالحآبادی، علی و آرام، محمد. اصول مدیریت مالی اسلامی و ابزارهای آن. مرکز تحقیقات دانشگاه امام صادق 1380
11.Gamble
12.غنیمی فرد، حجتالله و آرام بنیاد، محمد. امکانسنجی فقهی تأسیس بورس آتی نفت در جمهوری اسلامی ایران، فصلنامه پژوهشی دانشگاه امام صادق، ش 25
13.سوره بقره آیه 219 - یَسْئَلُونَکَ عَنِ الْخَمْرِ وَالْمَیْسِرِ قُلْ فِیهِمَآ إِثْمٌ کَبِیرٌ وَمَنَفِعُ لِلنَّاسِ وَإِثْمُهُمَا أَکْبَرُ مِنْ نَفْعِهِمَا وَیَسْئَلُونَکَ مَاذا یُنْفِقُونَ قُلِ الْعَفْوَ کَذَلِکَ یُبَیِّنُ اللَّهُ لَکُمُ الْأَیَتِ لَعَلَّکُمْ تَتَفَکَّرُونَ.
سوره مائده آیه 90 - یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ إِنَّمَا الْخَمْرُ وَالْمَیْسِرُ وَالأَنصَابُ وَالأَزْلاَمُ رِجْسٌ مِّنْ عَمَلِ الشَّیْطَانِ فَاجْتَنِبُوهُ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ.
14.قرشی، سید علیاکبر. قاموس قرآن، ج 7، ص 263
15.فرهنگ، منوچهر. فرهنگ بزرگ علوم اقتصادی، جلد اول، سال1371، ص 758
16.Fundamental analysis
17.Technical Analysis
18.مطهری، مرتضی. مقدمهای برجهان بینی اسلامی، وحی و نبوت ص 117? انتشارات صدرا
منبع : وبلاگ اقتصاد اسلامی / منتشر شده در سایت باشگاه استراتژیست های جوان
.: Weblog Themes By Pichak :.